الهی به مردان در خانهات
به آن زن ذلیلان فرزانهات
به آنانکه با امر روحی فداک
نشینند و سبزی نمایند پاک
به آنانکه مرعوب مادر زنند
ز اخلاق نیکوش دم میزنند
به آن شیر مردان با پیش بند
که در ظرف شستن به تاب و تبند
به آنانکه در بچهداری تکند
یلان عوض کردن پوشکند
به آنانکه بی اذن و امر عیال
نیاید در از جیبشان یک ریال
به آنانکه با ذوق و شوق تمام
به مادر زن خود بگویند مام
به آنانکه دارند با افتخار
نشان ایزو...نه زی ذی نه هزار
به آنانکه دامن رفو میکنند
ز بعد رفویش اتو میکنند
به آنانکه در گیر سوزن نخند
گرفتار پخت و پز مطبخند
به آن قورمه سبزی پزان قدر
به آن مادران به ظاهر پدر
الهی به آه دل زن ذلیل
به آن اشک چشمان ممد سبیل
به تنهای مردان که از لنگه کفش
چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
که ما را بر این عهدکن استوار
از این زن ذلیلی مکن بر کنار
به زی ذی جماعت نما لطف خاص
نفرما از این یوغ ما را خلاص